چرا آمار طلاق جوانان بالا رفته است؟ بارها آماری از تعداد عجیب طلاق در سال و ماه و حتی ساعت منتشر شده است و نشان میدهد زندگیهای مشترک در ایران دیگر چندان دوامی ندارند و کم کم باید ۴۰،۵۰ سال زندگی مشترکی که بین پدربزرگ و مادربزرگهایمان میدیدیم به فراموشی بسپاریم.
در واقع کسی که هنوز از خواستههایش تصور درستی ندارد و حتی رفتار و خواستههایش مدام تغییر میکنند از تصمیمهایش بلافاصله پشیمان میشود. حتی از تصمیم مهمی مثل ازدواج!
بیتجربه بودن در جوانی و سنین پایین باعث میشود افراد به مسائلی مثل نگرشهای فرد مقابل و تفاوتهای مذهبی، اخلاقی و خانوادگی بین خودشان بیتوجه باشد و فکر کند اینها مسأله مهمی نیستند و حتی اگر متفاوتند بعد از ازدواج طرف مقابل تغییر میکند یا درستش میکنند! اما بعد از ازدواج متوجه میشوند این تفاوتها جدی است و کسی هم قرار نیست تغییر کند و همین مساله باعث به وجود آمدن اختلافهای جدی و در نهایت طلاق میشود.
انگیزه ازدواج هم مسأله مهمی است اما بسیاری از جوانها و زوجهایی که در سنین پایین ازدواج کردهاند نمیدانند انگیزهشان از این کار چیست یا انگیزه درستی ندارند. مثلا فرد مجردی که به انگیزه خلاصی از مشکلات خانه پدری ازدواج میکند، بعد از ازدواج و مواجهه با اولین مشکل دوباره خودش را گرفتار جنجالهای گذشته میبیند و میخواهد فرار کند. انگیزههایی مثل ازدواج به خاطر نیاز جنسی، جبران ناکامیهای عاطفی گذشته، خسته شدن از مجرد بودن، تسلیم شدن به فشارهای محیطی، تحت تاثیر علاقه یک طرفه فرد مقابل قرار گرفتن و ترس از افزایش سن و پیدا نکردن فردی دیگر هم دلایل خوبی برای ازدواج نیستند و میتوانند به طلاق در سال اول منجر شوند.
یاد نگرفتن و بلد نبودن مهارتهای زندگی یکی از مهمترین عوامل طلاق در زوجهای جوان است. گفت و گو، گوش کردن، همدلی، صبر، گذشت، تاب آوری، مسئولیتپذیری و تعهد و مدیریت هیجانها به خصوص خشم و البته مدیریت صحیح روابط جنسی از جمله مهارتهایی هستند که نیاموختن آنها احتمال طلاق در سال اول را افزایش میدهد.
کلیدهای زندگی مشترک با دوام
اگر جوان هستیم و میخواهیم ازدواج کنیم یا فرزند جوانی داریم که در آستانه ازدواج است باید پیش از ازدواج به فکر بیفتیم تا از فروپاشیدن زندگی آینده جلوگیری کنیم.
در کشور ما متاسفانه دورههای آموزشی پیش از ازدواج که توسط دستگاههای مختلف برگزار میشود الزامآور و تاثیرگذار نیست. برای همین نمیشود به امید این دورهها بود. بهتر است قبل از خواستگاری فرزندتان را نزد مشاور ببرید تا متوجه شوید آمادگی ازدواج دارد و فردی که میخواهد با او ازدواج کند مناسب است یا نه. ضمن اینکه یاد بگیرد در زندگی و در برابر موقعیتهای سخت و مختلف باید چه واکنشی نشان دهد.
هرچند باید بدانید که مشاورانی هم هستند که با دورههای بیهوده بیشتر فکر کسب و کارند به همین دلیل باید مشاوری کاربلد پیدا کنید. اگر فرزندتان کسی را برای ازدواج انتخاب کرده سعی کنید هر دو را مجاب کنید با هم نزد مشاوری بروند که در این زمینه تخصص دارد تا مشخص شود آنها مناسب یکدیگر هستند یا نه. البته یادتان باشد در هیچ کجای دنیا مشاور حق ندارد که به فردی بگوید که چه کاری انجام دهد بلکه مسائل، مشکلات و خوبیها را با توجه به فرهنگ افراد باز میکند تا فرد خودش انتخاب کند که کدام راه برای ادامه زندگی او بهتر است.
اگر فرزندتان ازدواج کرده و مشکلی دارد سعی کنید با طرفداری و دمیدن در اختلاف مساله را بغرنجتر نکنید. شما نه تنها کمک نمیکنید که در واقع احتمال طلاق را بیشتر میکنید. دلسوزی واقعی این است که به او بگویید برای مشکلش از یک متخصص و مشاور استفاده کند. رفتن نزد مشاور و روانشناس عیب نیست بلکه نشانه بلوغ فکری فردی است که میداند بعضی مسائل را نمیداند و نمیتواند خودش حل کند.
شما باید هم در انتخاب و پیش از ازدواج و هم در طول زندگی مشترک به طور هوشمندانه و صحیح همراه فرزندتان باشید.
جوانها هم باید به فکر داشتن زندگی مشترک خوب باشند به همین دلیل شاید بهتر باشد بیشتر از فکر و خیال هدیه بله بران و پاتختی و باغ عروسی فکر تلاش برای دوام زندگی مشترک خودتان یا فرزندتان باشید!
ازدواج آسان | مجمع ازدواج اسان | توسعه و ترویج ازدواج آسان | فرهنگ ازدواج آسان | ازدواج آسان جوانان | طرح ماه عسل ازدواج آسان | طرح جهیزیه ازدواج آسان